زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

زهرا (دختر دوست داشتنی ما)

23. دخترم در جشن های پارک آکروپلیس -- قبرس اروپایی (نیکوزیا) تیرماه 91

 دختر گلم سلام  با تعطیل شدن مدرسه ها و گرم شدن هوا، پارک اکروپولیس پر میشه از خانواده ها و بچه و جالبتر اینکه هر شنبه و یکشنبه آخر هفته، کلی برنامه و جشن و موسیقی و فستیوال نقاشی و ... خیلی چیزهای دیگر است ... البته شما که برات فرقی نمی کنه برنامه باشه یا نه دوست داری هر روز بریم پارک ... من و پدر سعی می کنیم عصرها که هوا خنک تر است شما را یک سر ببریم البته توی روزهای هفته چون هر دو سر کاریم و خودت هم  تا ساعت 4 عصر مهد کودک هستی، پارک رفتن کمتر است ولی شنبه یکشنبه ها پارک را از دست نمی دی وای از زمانی که فستیوال نقاشی است کلی لباس هایت رنگی میشه ولی فدای سرت چون خیلی به کاردستی و نقاشی علاقه داری ... ب...
18 تير 1391

22. دخترم در نمایشگاه بین المللی قبرس اروپایی - July 2012 ( تیر ماه 91)

 دختر گلم در نمایشگاه بین المللی امسال کلی به شما خوش گذشت  کلی شیطونی و بازیگوشی کردی ... کلی کادو گرفتی ... کلی شیرینی و شکلات خوردی ... آخر شب هم خسته و کوفته، درخواست پیتزا کردی و پدر هم برات از پیتزا هات « پیتزای سبزیجات » سفارش داد...         ...
15 تير 1391

21. خبر برنده شدن شما در مسابقه و عکس شما در ویترین نی نی وبلاگ

دخترم فقط اومدم بنویسم که در مسابقه«اتاق من در نی نی وبلاگ»   شما هم جزو 25 برنده بودی،شما توی مسابقه ششم شدی  جالب بود  البته من که از این مسابقه خیلی خیلی لذت بردم  جایزه این مسابقه یک هفته عکس شما در ویترین نی نی وبلاگ است حتما عکش را می ذارم  تا یادگاری بمونه  من این عکس شما را فرستادم برای ویترین        کلی ایده اتاق گرفتیم برای خودش ژورنالی بود لینک مسابقه را گذاشتم جهت مشاهده و ایده گرفتن  در آینده برای خودم و دوستان و اقوام http://mosabeghe.niniweblog.com/  برندگان مسابقه اتاق من -- قسمت مسابقات ... مسابقه 13...
15 تير 1391

20. مسابقه اتاق من در نی نی وبلاگ

 در  تیرماه 91 از طرف مدیریت نی نی وبلاگ مسابقه  « اتاق من » تر تیب داده شد . من عکس های اتاقت را که یایا فروغ و خاله مهسا و دایی مهدی  و پدر زحمتش را کشیدند را براتون می گذارم  امیدوارم خوشتون بیاد  ... ساده ولی بسیار دوست داشتنی  و راحت .....    
14 تير 1391

19. وقتی گلم خوابش می آید ( ماجرای صبح ها قبل از مهد کودک)

دخترگلم  شما خوابیدن را کلی دوست داری اما صبح ها باید زود بیدار شی و بری مهد کودک و شما هم از  زمانی که  ازخواب بیدار میشی تا خود مهد کودک به من  می گی وقتی رسیدم مهد می خواهم بخوابم ولی به مهد که می رسی  و دوستات را می بینی خواب از سرت می پره و میری سراغ بازی و تفریح .. قربونت برم   ...خیلی دوست دارم ...
11 تير 1391
1